As free as the ocean



بازم حسش کردم.

مرگ رو.

برای من نبود.اما برای کسی بود ک باهاش زندگی کرده بودم.

همون حس سرد و بی رحم.

هرموقع یه مرگ اتفاق میفته٬یادم میاد ب فوت مادر٬خاله ها٬.

چرا؟

چرا انقدر زیاد؟

ای کاش میشد فقط یه بار دیگه داشته باشمشون.

دلم تنگه و نمیدونم چجوری تحمل کردم.

یجوری شده ک انگار هیچوقت نبودن.عشقشون توی قلبم هست و کمبودشون.

اما یادم‌ نمیاد خیلی ک بودنشون چ شکلی بوده.

طبق معمول تنهایی اشک میریزم.

طبق معمول هیچکس نیست ک بشنوه.

ما تنها به دنیا میایم و تنهای تنها هم میریم.

کاش اینو بدونم!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ جدید رضا بهرام طراحی و ساخت نرم افزار سراج بهترین ها حق همه ماست انشا اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا ضوابط و مقررات نسخ پاراکلینیک ستادخیریه فاطمه(امید) آموزش قرآن کریم روزمرگی هایم...